متن دلخواه شما
بروز تا همیشه
سه شنبه 30 آبان 1391 ساعت 12:59 | بازدید : 214 | نوشته ‌شده به دست احمد کهنسال | ( نظرات )

 نقابداران معروف دنياي پرده نقره چه كساني هستند

 

 بعضی با گذاشتن نقاب براي مخفي نگاهداشتن هويتشان  استفاده ميكنند، يا جزئي از شناسه شخصيتيشان است يا اينكه ميخواهند چهره كريه و زشتشان را از ديگران پنهان كنند. صحبت از ماسكها و نقابهايي است كه شخصيتها در دنياي پرده نقرهاي بر چهره خود ميزنند؛ نقابهايي كه كمك ميكنند تا آنها به هدفشان كه هر چيزي ميتواند باشد برسند. و بگذريم از اينكه شخصيتهاي نقابدار سينما به طور معمول شخصيتهاي خاص و بالطبع دوستداشتني هستند البته نه در همه موارد؛ اما هميشه اين را هم گوشه ذهنمان داشته باشيم كه اين نقابها براي شخصيتهاي مورد نظر ما معنا و مفهوم خاصي را به همراه دارند كه به چند مورد آن در ابتداي مطلب اشاره كرديم. اين شما و اين معروفترين شخصيتهاي نقابدار عالم سينما.

 

 

ناشناسها وارد ميشوند!

 

شخصيت: ويي

حضور در فيلم: وي فور وندتا

بازيگر: هوگو ويوينگ

تا قبل از اكران فيلم وي فور وندتا، ماسكها و نقابهاي گاي فاكس به عنوان نماد آدمفروشي و كسي كه ميخواست در 5 نوامبر سال 1605 در عملياتي به نام «توطئه باروت»، پارلمان انگلستان و به همراه آن شاه جيمز يكم را به هوا بفرستد، سوزانده يا لگدمال ميشد. اما درست بعد از انتشار اين فيلم نقاب گاي فاكس تبديل به نماد مبارزه عليه حكومتهاي فاسد شد. وي فور وندتا حكايت ابرقهرماني به نام «ويي» است كه از حكومت وقت انگلستان به شدت دلش خون شده و ميخواهد يكتنه جلوي اين ظالمان را بگيرد. او هميشه يكي از نقابهاي گاي فاكس را بر صورت دارد و تا آخر داستان هم بههيچوجه آن را از صورت خود بر نميدارد تا همچنان ناشناس باقي بماند و ميتوان به جرات گفت او از معدود شخصيتهاي اول يك فيلم است كه تا آخر آن هويتش ناشناس باقي ميماند. محبوبيت اين نقاب درحالحاضر بهقدري بالاست كه در اين چند سال اخير بيشتر گروهها از جمله گروه ناشناس يا همان Anonymous با زدن نقابهاي اينچنيني جلوي دوربين و مكانهاي عمومي ظاهر ميشوند. فيلم وي فور وندتا اقتباسي از سري كميكبوكهاي آلن مور و ديويد ليود به همين نام است كه در سالهاي 1982 الي 1989 انتشار يافت.

 

 

فرويد در قالب آدمكش

 

شخصيت: جيسون وورهيز

حضور در فيلم: سري فيلمهاي جمعه سيزدهم

بازيگران: ورينگتون گيلتي، ريچارد بروكر، تد وايت، كين هادر و ...

اگر اهل فيلمهاي ترسناك آن هم از نوع اسلشرش باشيد بايد جيسون را به خوبي بشناسيد. قاتل سريالي فيلمهاي «جمعه سيزدهم» با آن كارد بزرگ و ترسناكي كه هميشه همراهش است (و با همان كارد برنده و تيز هم به حساب تك تك شخصيتهاي فيلم ميرسد) هميشه ماسكي بر صورت دارد كه نميگذارد چهره واقعي او را ببينيم. ماسك او همان كلاه مخصوص بازيكنان هاكي روي يخ يا بيسبال است كه بيشتر نقش نقابي را بازي ميكند تا چهره تكيده و ترسناكش زير آن پنهان شود. هر چند كه اين پوشاندن چهره كمك چنداني به قربانيان بخت برگشته جيسون نميكند. در بيشتر نظرسنجيهاي سينمايي او به عنوان يكي از بيرحمترين قاتلان سريالي دنياي پرده نقرهاي شناخته شده.

جيسون براي اولين بار در اولين فيلم سينمايي جمعه سيزدهم كه نهم مي1980 به اكران درآمد ظاهر شد؛ اما نه به عنوان يك قاتل زنجيرهاي بلكه به عنوان كابوسي در خيالات شخصيت اصلي فيلم كه آليس نام دارد. دراصل از دومين نسخه سينمايي جمعه سيزدهم بود كه جيسون قمه خود را در دست گرفت و به جان مردم افتاد. اما تا آن موقع هم ماسكي بر صورت نداشت تا اينكه از نسخه سوم به بعد سازندگان فيلم تصميم گرفتند براي ايجاد دلهره بيشتر ماسكي را هم براي او در نظر بگيرند. ويكتور ميلر يكي از خالقان اصلي اين شخصيت در باب به وجود آمدن اين كاراكتر گفته: «جيسون از همان بدو تولد كودكي است كه ناتواني رشدش باعث شده از جامعه دور بيفتد و همين باعث شده بعدها انتقامش را از افراد همين جامعهاي بگيرد كه در كودكي را مورد تمسخر قرار ميدادند. او معمولا كم حرف ميزند مگردر فلشبكهايي كه از او در زمان كودكي ميبينيم.» محبوبيت اين شخصيت در طول اين مدت باعث شده به غيراز فيلمهاي سينمايي در كتابها و حتي كميكبوكهاي كمپاني ديسي هم براي خودش جايي دست و پا كند.

 

شمشير و نقاب

 

شخصيت: زورو

حضور در فيلم: سري فيلمها و سريالهاي زورو

بازيگران: داگلاس فيرنبکس، رابرت ليوينگزتون، ريد هادلي، آلن دلون، آنتونيو باندراس و ...

خود جانستون مككالي هم فكرش را نميكرد شخصيتي كه او در حال خلق كردنش است در ظرف كمتر از يك سال به يكي از محبوبترين شخصيتهاي سينمايي مبدل شود. در سال 1919 و براي اولين بار زورو در مجله آل استوري ويكلي در داستاني پنج قسمتي به نام «نفرين كاپيسترانو» حضور پيدا كرد و همين كافي بود تا يك سال بعد داگلاس فيربنكس  مري پيكفورد اين شخصيت داستاني را به استوديو جديد سينماييشان - يعني يونايتد آرتيست- ببرند تا اولين فيلم بلند سينمايي زورو به نام «نشان زورو» را از روي او بسازند. موفقيت همين فيلم به قدري بود كه چند وقت بعد كتابي با همين نام به چاپ رسيد و مورداستقبال فراوان هم قرار گرفت.

زوروي مككالي همان دن ديگو دلا وگايي است كه از دست ستمگران دولتي حاكم بر كاليفرنياي آن زمان به ستوه آمده و به همين خاطر از مردمش در برابر اين زورگويان دفاع ميكند. يكي از ويژگيهاي مهم زورو بعد از شمشيرزني تيز و فرزش و آن علامت زدي كه با شمشيرش روي بدن دشمنان ميتراشد، نقاب مشكي است كه هميشه بر صورت دارد تا از طرف حاكمان اين سرزمين، مخصوصا گروهبان گارسيا شناخته نشود. هر چند اين نقاب در فيلم «افسانه زورو» -كه آنتوني باندراس نقش قهرمان اسپانيايي را برعهده داشت- بالاخره از صورتش باز ميشود اما بدون شك شخصيت زورو بدون اين نقاب محبوبيت حال حاضرش در عالم سينما را نداشت. ايزابل آلنده، نويسنده منزوي و روشنفكر طوري تحتتاثير شخصيت زورو بود كه چهارماه از عمر خود را پاي يادگيري شمشيرزني گذاشت تا بتواند هيجدهمين روايت از داستان اين شمشير زن افسانهاي را باز نويسي كند.

 

دكتر خوشاشتها

 

شخصيت: هانيبال لكتر

حضور در فيلم: هانيبال، اژدهاي سرخ، سكوت برهها، شكارچي انسان و خيزش هانيبال

بازيگران: برايان ككس، گاسپارد يوليل و آنتوني هاپكينز

شخصيت دكتر هانيبال لكتر بيشتر با اينكه با چهره برايان ككس و گاسپارد به ياد آورده شود، با صورت سرد و بيرحمانه آنتوني هاپكينز شناختهمی شود؛ دكتري كه بيش از آنكه درمان مريضانش را در دستور كار قرار دهد، آنها را قطعه قطعه ميكند (به روش خاص خودش البته مثلا بدون اينكه قرباني را به كام مرگ بفرستد، تكهاي از مغزش را جدا كرده و به خورد خود قرباني نگونبخت ميدهد) يا بخشي از اعضاي بدن او را بيرون كشيده و ميخورد. اما اينكه براي چه او را در جمع نقابداران معروف سينما جاي داديم بايد بگوييم در فيلمهايي كه اين شخصيت ادبي حضور داشته؛ مخصوصا سكوت برهها – كه يك شاهكار محسوب ميشود و «هانيبال». ساخته ريدلي اسكات به صورت او ماسكي زده ميشود تا نتواند مردم بيچاره را گاز بگيرد! اين ماسك هر چند كل زمان فيلم بر صورت او نيست؛ اما هر وقت يادي از فيلمهاي هانيبال ميشود خود به خود آدمي ياد چهره ترسناك هاپكينز و اين ماسك ميلهدار ميافتد. انستيتو فيلم آمريكا (AFI) در سال 2003 هانيبال را به عنوان برترين بدمن تاریخ سينماي جهان معرفي كرد.

 

غريبهاي با يك خنجر

 

شخصيت: گوستفيس

حضور در فيلم: سري فيلمهاي جيغ

بازيگر: اسكيت آلريچ، متيو ليلارد، اسكات فولي و ...

دهه 90 19گره خورده با فيلمهاي ترسناكي مثل «جيغ» و از همه مهمتر شخصيت منفي اين سري است كه فردي بود با يك نقاب گوستفيسي (شبیه روح و شبح)كه در بيخبرترين لحظه ممكن سر ميرسيد و قرباني را به آن دنيا ميفرستاد. ترسناكي آن سكانسها هر چند مربوط به اصل غافلگيري بود و باعث ميشد آدمي تا مرز سكته پيش برود اما بههيچوجه نبايد از اين ماجرا هم غافل شد كه نقاب جناب قاتل بر ترسناكتر شدن فضاي فيلم كمك شاياني ميكرد.

گوستفيس كه در نگاه اول تغييريافته نماد لبخند و اندوه نقابهاي تئاتر است، در اصل از روي نقاشي جيغ -كه توسط ادوارد مونش نروژي كشيده شده و شما حتما بارها و بارها آن را در گوشه و كنار زندگيتان ديدهايد – ايدهبرداري شده. وس كریون – كارگردان سري جيغ – و كوين ويليامسون كساني بودند كه ايده ساخت چنين نقابي به ذهنشان رسيده بود. آن صداي گيرا و هولناكي كه در پس اين نقاب هم بود براي شخصي به نام راجر ال. جكسون است كه ترسناك بودن اين نقاب را چند برابر كرده بود.

 

شواليه و شهر

 

شخصيت:  بتمن

حضور در فيلم: سري فيلمها و انيميشنهاي بتمن

بازيگر: آدام وست، مايكل كيتون، جورج كلوني و كريستين بيل

شهري كه از سر و رويش ماتم و دردسر ميبارد به قهرمان ناشناختهاي احتياج دارد تا بتواند تمام پليديهاي آن را از سر و روي اين شهر بشويد و رنگي دوباره به آن بپاشد. شهر مورد نظر گاتام است كه هميشه ديوارهايش نشاني از شر به همراه دارد و قهرمان داستان هم كسي نيست جز بروس وين كه در شمايل بتمن هرازگاهي خود را نشان ميدهد. ماجراي شهر و شواليه آن مدتهاست از دنياي كميكبوكي آن جدا شده و پردههاي سينما كشيده شده. تيم برتون، جوئل شوماخر و اين اواخر كريستوفر نولان كارگردانهاي شهيري بودند كه هر كدام به 

نوبه خود شمايلي از بتمن را به تصوير كشيدند؛ اما در اين ميان بتمنهاي نولان به گفته خيليها چيز ديگري بوده. قهرمان دووجهي داستان سري بتمن براي شناخته نشدنش هنگام درگيري با نيروهاي شر -كه سرآمدش هم جوكر است -علاوه بر پوشيدن شنل بلندي كه حكم بال را براي او دارد، نقاب مشكي رنگي را بر چهره ميزند كه هويت اصلي بروس وين را از نظرها پنهان ميكند. ايده اصلي طراحي ظاهري بتمن به سال 1939 بر ميگردد كه باب كين و بيل فينگر بعد از موفقيت سوپرمن به آن دست پيدا كردند.  مشخصا در ابتداي امر بتمن از لحاظ ظاهري چيزي نبود كه حالا ميبينيد. اولين فيلم سينمايي بتمن هم در سال 1966 توسط لزلي مارتينسون كارگرداني شده كه البته اقتباسي بوده از دو سريالي كه در سالهاي 1943 و 1949 به نمايش درآمده بودند.

 

 

شيطان پرادا نميپوشد

 

شخصيت: دارت ويدر

حضور در فيلم: سري فيلمها و انيميشنهاي جنگ ستارگان

بازيگر: سباستين شاو، جيمز ارل جونز، باب اندرسون،جيك ليود و ...

يكي از بزرگترين ضدقهرمانان دنياي سينما كسي نيست جز دارت ويدر از عالم جنگ ستارگان جورجلوكاس. او كه يك تنه خود از طرف نيروي پليدي سربرآورده تا نيروهاي جداي و اتحاديه ياغيان را سر به نيست كند دست راست امپراتوري پالپاتين محسوب ميشود و با تمام قدرت و نيرنگ و پليديها سعي دارد تا قوانين امپراتوري را در كهكشان به اجرا در بياورد. دارت ويدر را خود جورج لوكاس طراحي كرده و نقابي كه بر صورتش زده شده باز هم كار خود لوكاس و همكارانش است و نكته جالبتر اينكه جزء اولين بخشهايي از ظاهر شخصيتي اوست كه تصميم گرفتند طراحي شود. رالف مككواري كسي است كه طراحي اين نقاب فضايي را بر عهده داشته و به نحوي آن را طراحي كرده تا جزئي از شخصيت خود ويدر باشد. ويدر از طرف انستيتو فيلم آمريكا به عنوان سومين ضدقهرمان برتر دنياي سينما شناخته شد و از طرفي ديگر نام او هميشه و در همه جا با شيطان مترادف ميشود.

 

ضدقهرمان دوستداشتني

 

 شخصيت: رورساچ (رورشاخ)

حضور در فيلم: نگهبانان

بازيگر: جكي ارل هالي

علاوه بر اينكه كمتر از ديگر شخصيتهاي اين چند صفحه ديده شده، كمتر از بقيه هم دربارهاش گفته و يا شنيده شده. رورساچ را بيشتر كساني به ياد دارند كه فيلم نگهبانان (Watchmen) زاك اسنايدر را ديده باشند؛ يك ضدقهرمان دوست داشتني كه مانند مترسك سري بتمن يك نقاب گوني مانند بر سر كرده تا چهره اورا كه شامل يك چشم كور و يك چشم كمتر بيناست بپوشاند. اما ويژگي ماسك رورساچ اين است كه با استفاده از يك تكنولوژي خاص كه نامش رورشاخ است ميتواند روي اين ماسك جوهر افشاني كند تا ظاهر يك صورت فعال را پيدا كند. ماسك او هنگام حرف زدن يا ايما و اشاره توسط جوهر مشكي تغيير وضعيت ميدهد تا مخاطب او متوجه حرفهايش شود.

 

آقاي خوشحال

 

شخصيت: ماسك

حضور در فيلم: ماسك و فرزند ماسك

بازيگر: جيم كري و جيمي كندي

فيلم «ماسك» و دنباله ناموفقش «فرزند ماسك» از محدود فيلمهايي هستند كه در آنها ماسك به كار رفته؛ اما جنبه تلخ و پنهانكاري در آن وجود ندارد. ماسك را ميتوان تنها فيلم كمدي دانست كه در اين بخش ميتوانيم آن را معرفي كنيم؛ درست بر خلاف بقیه فیلم ها كه يا ترسناك هستندیا داستاني تلخ و گزنده دارند.

فيلمي كه جيم كري در آن درخشيد فيلم ماسكي بود كه در سال 1994 به اكران درآمد و موفقيتهاي بسياري را به دنبال داشت. داستان كلي اين فيلم هم كه برگرفته شده از كميكبوكهايي به همین نام است درباره ماسكي جادويي است كه به يابندهاش -كه هر كسي يا هر موجودي ميتواند باشد- قدرتهاي جادويي مانند موفقيت در رفتارهاي اجتماعي، قدرت فيزيكي فوقالعاده و .... ميبخشد. در فيلم ماسك هم ميبينيم كه استنلي ايپكيس (جيم كري) به خاطر ناتواني در بهبود رفتارهاي اجتماعياش به فردي تنها و منزوي تبديل شده كه با پيدا كردن اين ماسك جادويي به يكباره به قهرمان شهر تبديل ميشود.

 

هيچكس تنها نيست

 

شخصيت: مايكل ميرز

حضور در فيلم: سري فيلمهاي هالووين

بازيگر: نيك كسل، توني موران، تايلر مين، تامي لي والاس و ...

از شخصيتي كه در شش سالگي خواهر خود را بكشد، چه انتظار ديگري خواهيد داشت؟ مايكل ميرز با چنين ماجرايي كار خودش را در دنياي پرده نقرهاي شروع ميكند.  قاتل دلسنگي كه بويي از رحم و مروت نبرده و هر كسي را كه ميبيند از دم تيغش ميگذراند. شمايل ظاهري و حتي باطني او دست كمي از جيسون ندارد و حتي هر دوي آنها در دهه 1980 ميلادي سر از جعبه سينماي هاليوود برآوردند. مايكل ميرز بعد از قتل خواهرش به آسايشگاه رواني فرستاده ميشود؛ اما درست قبل از شب هالووين از آنجا فرار كرده و به خانه بر ميگردد تا در شب هالووين به خدمت چند نفر ديگر برسد. طراحي شخصيت مايكل ميرز را جان كارپنتر (پدر فيلمهاي ترسناك) و دبرا هيل بر عهده داشتند و البته اين دو هم هيچ توضيح خاصي براي اينكه چرا براي او ماسك گذاشتند نداشته و فقط به اين بسنده كردند كه او يك شيطان محض است.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آخرین عناوین مطالب